

روز 25مرداد علی اکبر سیاری معاون وزارت بهداشت گفت: 30درصد مردم کشور گرسنهاند و نان خوردن ندارند که این آمار را وزارت رفاه هم تأیید میکند.
هر چند که آمار و ارقامی که کارگزاران رژیم از مسائل اجتماعی، اقتصادی میدهند معمولاً دروغ است تا وضعیت اقتصادی بهغایت سیاه کشور را سفید نمایی کنند، اما نحوه ماستمالی کردن این آمار توسط وزارت کار رژیم هم جالب توجه است. ”روز دوم شهریور معاون وزیر كار رژیم بعد از یكهفته به میدان آمد و این آمار را رد كرد. ارگان حكومتی باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: احمد میدری در واکنش به اظهارات علی اکبر سیاری، معاون وزیر بهداشت مبنی بر اینکه 30 درصد مردم کشور گرسنه اند و نان خوردن ندارند، گفت : فکر می کنم یک سوء برداشت عمومی وجود دارد و منظور دکتر سیاری سوء تغذیه است“.
اولاً معاون وزیر بهداشت رژیم حتماً اینقدر سواد دارد که فرق بین ”گرسنگی“ و ”نان ندارند بخورند“ را با ”سوء تغذیه“ بهدلیل پرخوری را بفهمد! ثانیا، چه ربطی به معاون وزیر بهداشت دارد که یکباره به وسط بیاید و اقدام به رفع و رجوع آمار گرسنگی بکند؟ ثالثا مگر خودش بلد نبود یا از همان وزارت بهداشت کس دیگری نبود که آن را تکذیب کند؟ البته اینکه چرا وزارت کار رژیم، اینکار را کرده و مثلاً اداره آمار این کار را نکرده یک دلیلش هم به وضعیت وزیر کار رژیم یعنی علی ربیعی برمیگردد که در زمان قتلعام زندانیان سیاسی در سال 67 معاون وزارت اطلاعات یعنی همکار پورمحمدی از اعضای هیأت مرگ، بوده است. کار ربیعی در بیش از سه دهه در نظام آخوندی چیزی جز نابود کردن تشکلهای کارگری آن هم با قیافة جنوب شهری گرفتن و کارگر بودن برای خنجر زدن از پشت به کارگران نبوده است. همین الآن هم هیچ کاری جز نابود کردن کارگران فعال در شهرهای مختلف ندارد و بیشترین شلاقها را کارگران، در دوران همین وزیر ”جنوب شهری“ و ”کارگرنما“ خوردهاند. بنابراین وسط پریدن وزارتخانه این عنصر امنیتی برای رفع و رجوع آمار دهشتناک گرسنگی خیلی دور از انتظار نیست. اما آنچه که واقعیت دارد این است که حتی آماری که معاون وزیر بهداشت رژیم در مورد 30درصد گرسنگی مردم ایران و نداشتن نان خوردن هم داده بسیار کمتر از واقعیت است. 30درصد گرسنه، تقریباً 24 میلیون نفر میشود. سال گذشته پاسدار قالیباف شهردار رژیم در تهران، در یک سخنرانی که از تلویزیون رژیم گفت: دویست هزار خانوار در این شهر داریم که به نان شب شان ماندهاند (تلویزیون رژیم 27خرداد 94)
200هزار خانوار تقریباً معادل یک میلیون نفر میباشد که وقتی در تهران این میزان گرسنه و به نان شب محتاج هستند، در شهرستانها بهخصوص استانهای فقیر و مرزی و دور افتاده واویلاست.
در 28اردیبهشت امسال مشاور وزیر کشور در کایبنه آخوند روحانی نسبت به وجود 18 میلیون زاغه نشین خبر داد.
جالب است که سایت حکومتی جام جم آن لاین در اول شهریور94 در گزارشی به جای 18 میلیون حاشیهنشین از آنها بهعنوان زاغه نشین یاد کرده و قید کرده که حرفهای قلمبه سلمبه در مورد حاشیه نشینی را کنار بگذاریم و رک و پوست کنده بگوییم ”زاغه نشین“ و ”حلبی آباد“ نشین. حالا بحث این است که بهطور واقعی آمار گرسنگان ایران چقدر است؟
یک قلم 12 میلیون کارگر در ایران حقوقشان بین یک سوم تا یک چهارم خط فقر است. آنطوری که بسیاری کارشناسان رژیم میگویند خط فقر معادل سه ونیم میلیون تومان است. در حالی که حقوق پایه کارگران اگر به آنها بدهند 812هزار تومان است. 12 میلیون کارگر همراه با خانوادههایشان نزدیک به 50 میلیون نفر را شامل میشود. وقتی صحبت از درآمد یک سوم و یک چهارم خط فقر میشود یعنی یکی از اولین جاهایی که در سبد هزینه خانوار قربانی میشود سبد غذایی است. بعد تحصیل و درمان و مسکن و پوشاک و غیره. اگر آمار معاون وزیر بهداشت رژیم روی 24 میلیون نفر استوار شده بدون شک فقط در جامعه کارگری ایران با این میزان درآمد زیر خط فقر جمعیتی بسیار بیشتر به نان شب محتاجند. چون هزینههایی مثل اجاره مسکن، آب، برق، گاز، رفت و آمد، و بهداشت و درمان تقریباً تمام درآمد یک خانواده را میبلعد.